«نابودی دنیا» ره آورد فرهنگ غربی

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

«نابودی دنیا» ره آورد فرهنگ غربی

Question از چه جهت فرهنگ غربی را موجب مرگ و نیستی عالم می دانید و سرانجامی جز خسارت برای آن قائل نمی شوید؟
AnswerSmall:

از آنجا که تولیدات غربی راحتی در زندگی را فراهم آورده لذا مردم به عاقبت این تمدن ماشینی نمی اندیشند و از کشتار و تباهی بسیاری از مردم دنیا که به وسیله این تمدن و محصولات آن انجام می شود غافل اند. از طرفی غرب برای توسعه قدرت خود به فکر بروز رسانی صنایع و تسلیحات خود است و کنفرانس هایی هم که برای خلع سلاح انجام می گیرد همیشه بدون نتیجه پایان می یاید و نتیجه ای جز اینکه غربی ها ادعا کنند ما به دنبال صلح هستیم ندارد.

AnswerLarge:

آرامش و آسايش نسبى كه از بركت صنايع جديد نصيب مردم دنيا شده، كمتر به آنها اجازه مى‏ دهد كه درباره سرانجام مسابقه صنعتى و تمدّن ماشينى كنونى [اين طور كه پيش مى ‏رود] مطالعه و فكر كنند، و اگر هم بعضى آن را قابل مطالعه بدانند از آن مسائل درجه سه و چهاری مى ‏پندارند كه به اين زودى نوبت مطالعه به آنها نمى ‏رسد!
جاى ترديد نيست كه صنايع سبك و سنگين فعلى به اين حال نمى ‏ماند، و بايد در انتظار پيشرفت ها و موفقيت هاى شگفت ‏انگيز دانشمندان در زمينه‏ هاى مختلف صنعتى در آينده باشيم. كاملًا ممكن است در آينده نزديك [مثلًا در سال 2000] قسمتى از زير دريا ها مسكونی گردد و در كره ماه آپارتمان ها و هتل هايى براى توريست ها با مخارج ديوانه كننده ‏اى ساخته شود، و آگهى تبليغاتى آن، در همه روزنامه ‏ها و راديو هاى كره زمين پخش شود! مغزهاى الكترونيك در همه كارخانه ‏ها جاى انسان را بگيرد و از آب دريا و مواد نفتى! [آن چنان كه عده ‏اى پيش بينى مى ‏كنند] مواد غذايى و غذا هاى رنگين حسابى گرفته شود، و امثال ذلك ... .
ولى آيا مطلب به همين سادگى تمام مى ‏شود؟ و يا اين كه در كنار اين پيشرفت ها، تحولات ديگرى روى خواهد داد كه ممكن است همه اين رؤياهاى شيرين و طلايى را بر باد دهد، و تمام اين حساب هاى نشاط انگيز غلط از آب در آيد، و به اصطلاح «چرت همه را پاره كند»؟
خواهيد گفت: خدا نكند، چرا چنين شود؟ مى‏ گويم: براى ‏اين كه روشن است هم دوش اين ترقيات صنعتى، تحول عظيم و وحشتناكى در سيستم سلاح هاى نابود كننده جنگى روى خواهد داد: موشك هايى عظيم ‏تر [به مراتب بزرگتر از موشك 36 مترى شوروى كه اخيراً در جشن‏ هاى نيم قرن انقلاب اكتبر به نمايش گذارده شد] و دقيق تر از آنچه تا كنون بود اختراع شود كه با فشار يك دكمه كوچك، برق آسا به هر نقطه ‏اى از جهان مى ‏رود، و مانند يك صاعقه وحشتناك بر هدف خود كه ممكن است چندين شهر بزرگ باشد فرو ريزد و آن را در چند لحظه تبديل به خاك و خاكستر كند و يا بمب هاى اشعه ‏اى -كه مى‏ گويند الان در دست ساختن است- تكميل خواهد شد كه بتواند تا شعاع وسيعى اطراف خود را با اشعه مرگبارى بسوزاند و موجود زنده اى را حتّى در زير زمين باقى نگذارد.
به اضافه گازهاى فوق العاده سمى، و سلاح هاى خودكار و هدايت شونده كه بتواند در يك چشم بهم زدن از زمين و آسمان و زير دريا آتش و مرگ بر سر اين بشر بدبخت ببارد و شايد موضوع هدايت اين وسايل به قدرى ساده و آسان شود كه با تغيير امواجى [درست مانند تغيير امواج يك راديو] به هر هدفى متوجّه گردد.
اين هم محتاج به توضيح نيست كه امروز پيدا كردن بهانه براى شروع يك جنگ وحشتزا چيز مشكل و مهمّى به نظر نمى ‏رسد كه دور از دسترس باشد، و بدبختانه اختلاف طبقاتى، تضاد منافع اقتصادى، دسته بندي هاى سياسى، طرز تفكرهاى گوناگون و متضاد، و روح توسعه طلبى و ماجرا جويى كه مايه اصلى بروز جنگ هاى بزرگ است به اندازه كافى در ميان قطب هاى بزرگ سياست دنيا وجود دارد.
نقطه ‏هاى قابل انفجار كه مانند مين ‏هاى نهفته در زير زمين كه به اندك چيزى منفجر مى ‏گردد نيز در گوشه و كنار دنيا الى ما شاء اللَّه فراوان، و در تمام قاره ‏هاى جهان موجود است؛ از آفريقا گرفته، تا آمريكاى لاتين، و از ويتنام گرفته، تا قبرس و خاورميانه همه و همه پر از مناطق قابل انفجار است.
جايى كه بدون هيچ دليل موجه و عاقلانه، جنگ هاى وحشتناكى همچون جنگ هاى بى حاصل ويتنام با آن همه تلفات سرسام آور كه يك رقم آن نزديك سه هزار هواپيما و هليكوپتر است، مدت 20 سال ادامه پيدا كند، آيا باز تعجب مى ‏كنيد كه در آينده با بهانه‏ هاى ساده آتش جنگ عالم گير و عالم سوز از يك نقطه اى از جهان زبانه بكشد؟!
حالا فكر كنيد، آيا قيافه زندگى بشر در آينده آن طور كه در ابتدا خيال مى‏ شد دل ‏انگيز و جالب است يا خير؟ در اين جا حتماً عده‏ اى به ما ايراد مى ‏گیرند، كه چرا شما اين قدر بدبين هستيد؟! انسان نبايد فال بد بزند، بايد خوشبين بود، بايد به روى زندگى بخنديم تا زندگى هم به روى ما بخندد، كى فردا را ديده است؟ و آنگهى مگر نمى دانيد كه كنفرانس ها و كميسيون هاى خلع سلاح به طور مرتب تشكيل مى ‏شود، زعماى جهان نيز [مانند همه عقلا و متفكّران] فهميده‏ اند كه ادامه وضع كنونى، و اين مسابقه تسليحاتى، خطرناك است، و بهترين نشانه‏ هاى آن همان كنفرانس ها و كميسيون هاى پرجوش و خروش خلع سلاح مى ‏باشد.
آنها هم اين مقدار حسن نيت و عقل دارند و شايد ان شاء اللَّه در آينده نزديكى مذاكرات خلع سلاح به جاى خوبى برسد، و دولت هاى بزرگ و كوچك متّفقاً تصميم بگيرند كليه سلاح هاى سبك را به دريا، يك درياى عميق مانند اقيانوس كبير! بريزند، و سلاح هاى موشكى را هم كه ازكار انداختن و نابود كردن آن در كره زمين كار مشكلى است به اين آسمان بى‏ كران خدا بفرستند و در آن پهنه بى ‏انتها نابود سازند، و دنيا را از شر عفريت جنگ براى هميشه آسوده و راحت سازند! آيا به عقيده شما راستى چنين روزى دور است؟!
ولى ما ناچاريم با صراحت به اين حقيقت تلخ اعتراف كنيم نه تنها چنين روزى دور به نظر مى رسد، بلكه با توجّه به مسيرى كه فعلًا بشر در آن قرار گرفته است محال است، و حتى خوشبين‏ ترين افراد را، در صورتى كه نخواهند واقعيّات ناگوار و آزار دهنده موجود را ناديده بگيرند، مأيوس مى ‏سازد.
مگر اين كه از هم اكنون مسير زندگى كنونى بشر عوض شود و بر اساسى غير از آنچه اكنون بر آن قرار دارد زندگى نوين ديگرى بنا كند؛ زيرا ساليان درازى است كه مسأله خلع سلاح به عنوان يك آرزو در ميان دولت هاى بزرگ و كوچك دنيا مطرح است، ولى هرگز از دايره حرف يك قدم هم فراتر نرفته، سهل است، سال به سال بلكه روز به روز اين مسابقه خطرناك تسليحاتى وارد مرحله تازه ‏ترى شده است.
دولت هاى بزرگ هميشه از اختراع سلاح هاى مخوف تازه سخن مى ‏گويند، و به وجود آن افتخار مى ‏كنند. دولت هاى كوچك هم به تحريك دولت هاى بزرگ سلاح هاى كهنه و قديمى و از گردش خارج شده آنها را به قيمت هستى خود خريده، خود را بيش از پيش مجهز مى ‏سازند. كارخانه ‏هاى اسلحه سازى تمام وقت كار مى ‏كنند و مجال سرخاراندن و قبول سفارش‏ جديد را ندارند و خلاصه شرايط طورى جور شده كه اگر يك ملّت هم بخواهد خود را از اين مسابقه ‏اى كه در راه استقبال از مرگ ميان ملّت هاى جهان در گرفته كنار بكشد ممكن است به قيمت نابودى او تمام شود، و لذا منطق «تا وضع جهان چنين است بايد اين روش را ادامه داد» براى همه موجه به نظر مى ‏رسد!
جالب توجّه اين كه جلسات كنفرانس هاى خلع سلاح‏ به صورت كاملًا مضحكى كه آثار شوخى بودن از سر تا پاى آن مى ‏بارد در آمده است: ضمناً هيچ قرينه ‏اى هم در كار نيست كه وضع اين جلسات در آينده نزديك بهتر از آن خواهد بود كه در گذشته بوده، تا از اين طريق بتوان اميدى به آينده خلع سلاح پيدا كرد.
لابد مى ‏پرسيد پس اين دستگاه طويل و عريض كنفرانس ها و كميسيون هاى خلع سلاح براى چه منظورى است؟ به عقيده ما اين كار بى حكمت هم نيست:
اوّلًا، اثر معنوى يا صحيح تر اثر روانى دارد، زيرا لااقل عده زيادى از افراد خوش باور به خيال اين كه راستى زعما و سران دنيا به فكر خلع سلاح عمومى و تخفيف تشنج هاى بين المللى و محو نام جنگ از قاموس جهان هستند فعلًا خواب آسوده دارند!
ثانياً، سران بزرگ جهان مى ‏توانند قيافه جنگ طلبانه خود را در پشت اين ماسك صلح‏ طلبى رياكارانه، از انظار مخفى دارند، و اين خود كلّى مصلحت و فايده دربر دارد!
ثالثاً، با همين كنفرانس ها و كميسيون هاى بى مصرف درب دهان افرادى كه تمدّن ماشينى كنونى را به باد انتقاد مى گيرند لااقل گرفته مى ‏شود، چه اين كه قيافه صد در صد انسانى و مسالمت ‏آميز تمدّن ماشينى در لابلاى سخنان دل‏ انگيز سخن سرايان اين كنفرانس ها به خوبى مى ‏درخشد، و اين نيز مزيد بر فوايد سابق است.(1)

TarikheEnteshar: « 1396/06/18 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 1470