کتاب امر به معروف و نهی از منکر - جلسه 031 - 99/06/16

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

کتاب امر به معروف و نهی از منکر - جلسه 031 - 99/06/16

جمله‌ای در دعای کمیل وجود دارد که انسان از خواندن آن خیلی لذت می برد و آنچه ما می خواهیم در آن وجود دارد: )يَا رَبِّ قَوِّ عَلَى خِدْمَتِكَ جَوَارِحِي وَ اشْدُدْ عَلَى الْعَزِيمَةِ جَوَانِحِي‌ وَ هَبْ لِيَ الْجِدَّ فِي خَشْيَتِكَ وَ الدَّوَامَ فِي الِاتِّصَالِ بِخِدْمَتِك‌)[1]

بحث اخلاقی:

جمله‌ای در دعای کمیل وجود دارد که انسان از خواندن آن خیلی لذت می برد و آنچه ما می خواهیم در آن وجود دارد: )يَا رَبِّ قَوِّ عَلَى خِدْمَتِكَ جَوَارِحِي وَ اشْدُدْ عَلَى الْعَزِيمَةِ جَوَانِحِي‌ وَ هَبْ لِيَ الْجِدَّ فِي خَشْيَتِكَ وَ الدَّوَامَ فِي الِاتِّصَالِ بِخِدْمَتِك‌)[1]

یعنی خداوندا! برای خدمتت، قوت جسمانی به من عنایت فرما و علاوه بر آن، قوت روحانی و تصمیم‌گیری نیز به من عطا کن تا بتوانم به موقع تصمیم بگیرم و به من عنایت کن که در خوف و خشیت تو جدی باشم و دائما در حال اتصال به خدمت تو باشم.

اگر این دعاها مستجاب شود خیر دنیا و آخرت نصیب انسان می گردد. ما هم در روز اول درس این درخواست را از خداوند می کنیم و عرضه می‌داریم: (يَا رَبِّ قَوِّ عَلَى خِدْمَتِكَ جَوَارِحِي وَ اشْدُدْ عَلَى الْعَزِيمَةِ جَوَانِحِي‌ وَ هَبْ لِيَ الْجِدَّ فِي خَشْيَتِكَ وَ الدَّوَامَ فِي الِاتِّصَالِ بِخِدْمَتِك‌).

بحث فقهی:

موضوع: دور نمایی از بحث امر به معروف و نهی از منکر

موضوع بحث «کتاب الأمر بالمعروف والنهي عن المنکر» است، طی بحث‌های گذشته مطالب مهمی از آن را عنوان کردیم و البته قسمت‌های مهمی از آن نیز باقی مانده است.

امروز خلاصه جلسات گذشته را بیان می کنیم تا آنهایی که نبودند متوجه مباحث باشند و برای کسانی که بودند و فراموش کرده‌اند یادآوری باشد و برای کسانی که به یاد دارند تأکید گردد.

ده نکته، عصاره و خلاصه ی درسهای گذشته است:
نکته ی اول:

کتاب امر به معروف و نهی از منکر از مهمترین کتابهای فقهی است و فقهای ما اهمیت زیادی برای آن قائل هستند. این دو واجب حتی در جامعه ی ما به اندازه ای اهمیت دارد که جزء قانون أساسی است و اصل هشتمِ قانون اساسی، امر به معروف و نهی از منکر است. بدون این دو واجب، جامعه سامان پیدا نمی‌کند و این دو، ضامن إجرای تمام قوانین اند. بنابراین در اهمیت آن جای تردید نیست.

نکته ی دوم:

دلیل وجوب امر به معروف و نهی از منکر، ادله ی اربعه است، مرحوم امام قدس سره در تحریر الوسیله که متن مباحث ماست فقط به کتاب و سنت استدلال کرده است که عبارت از دو آیه و شش روایت است. این در حالی است که آیات قران پیرامون امر به معروف و نهی از منکر فراوان است و روایات نیز در این موضوع بیش از این مقدار می باشد و حتی به حد تواتر می رسد. مضافا بر اینکه این مساله اجماعی یا ضروری دین است. اضافه بر آن دلیل عقل نیز بر این معنا گواهی می دهد، زیرا نظم جامعه از ضروری‌ترین مسائل است و این نظم بدون امر به معروف و نهی از منکر به دست نمی آید.

نکته ی سوم:

در یکی از روایات به این دلیل عقلی اشاره شده است:

عَنِ ابْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ بِشْرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ‌ عَنْ أَبِي عِصْمَةَ قَاضِي مَرْوَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:.. إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَر فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ‌ الْفَرَائِضُ‌ وَ تَأْمَنُ‌ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَكَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِم‌‌...[2]

بنابراین امر به معروف و نهی از منکر فریضه ای است که همه ی فرائض با آن برپا می شود و جاده ها به وسیله ی آن امنیت پیدا می کند و کسب و کارها به وسیله ی آن حلال می شود. بنا بر این ضامن اجرای ما بقی احکام است و در واقع از باب مقدمه ی واجب خواهد بود و یک دلیل عقلی می باشد.

نکته ی چهارم:

امر به معروف و نهی از منکر واجب کفائی است، زیرا قیام بعضی به آن باعث سقوط از دیگران می‌شود، مثلا اگر یک مرکز شراب فروشی در شهر باشد وظیفه ی همگان است که جلوی آن را بگیرند، حال اگر چند نفر این کار را انجام دهند از دیگران ساقط می‌شود واین معنای واجب کفائی است که ما بحث مفصلی پیرامون فرق بین واجب عینی و کفائی داشتیم.

نکته ی پنجم:

اگر در جایی امر به معروف و نهی از منکر به وسیله ی یک نفر محقق نشود بلکه نیاز به همکاری گروهی باشد در اینصورت باید گروهی قیام کنند و در غیر این صورت امر به معروف و نهی از منکر بر یک نفر واجب نمی‌شود، مثلا برای بستن مرکز فساد و فحشاء نیاز به 10 نفر است، در اینجا اگر 10 نفر قیام نکنند، بر 2 یا 3 نفر دیگر واجب نیست .

نکته ی ششم:

اگر موضوعِ منکر منتفی شود مثلا شرابفروشی آتش بگیرد و خراب شود در این صورت واجب نیز ساقط می‌گردد.

نکته ی هفتم:

مرحوم امام (ره) در تحریر اصرار دارند ثابت کنند که برای امر به معروف و نهی از منکر، امر و نهی لازم است، ولی به نظر ما کلمه ی امر و نهی در روایات جنبه ی موضوعی ندارد بلکه صرفا جنبه ی طریقی دارد. منظور از امر به معروف و نهی از منکر این است که بالأخره جلوی منکر گرفته شود، حال این کار گاه با نصیحت و موعظه انجام می گیرد و گاه با امر و نهی. بنا بر این اینکه امام قدس سره جمود بر آیات و روایات دارد به نظر ما محل تشکیک است از این رو اگر کسی به فردی که نماز نمی خواند توصیه کند که ترک نماز موجب نابودی زندگی دنیا و آخرت تو می شود و این توصیه موجب شود که فرد نمازخوان شود، امر به معروف محقق شده است.

 نکته ی هشتم:

مرحوم امام (ره) می‌فرماید امر و نهی در امر به معروف و نهی از منکر جنبه ی مولوی دارد و إرشادی نیست و به نظر ما هم همینگونه است، حتی در امر به معروف و نهی از منکری که از شخص پایین‌تر به بالاتر انجام می‌شود، زیرا آمر و ناهی در واقع نماینده ی خداست و به عنوان وکالت و ولایت از طرف خداوند أمر و نهی می‌کند و وقتی أمر می‌کند یعنی خدا گفته بجا آور و وقتی نهی می‌کند یعنی خدا گفته ترک کن.

بنابراین چون نماینده ی مقام بالاتر است اشکالی در مولوی بودن و مقام بالا و پائین نیست.

 نکته ی نهم:

آیا در امر به معروف و نهی از منکر قصد قربت و اخلاص لازم است یا خیر؟ ما در دروس سابق در بحث مفصلی در مورد قصد قربت بیان کردیم اینکه بعضی می گویند در عبادات قصد قربت لازم است، در واقع اشتباه می کنند و منظور شارع اینست که عبادت باید با قصد اطاعت امر مولا انجام شود و قربت نتیجه آن است، بنا بر این وقتی ما خدا را اطاعت کنیم قربت نسبت به خداوند حاصل خواهد شد.

اما در مورد اخلاص می گوییم: بعضی تصور کرده اند که قصد قربت و اخلاص یکی است ولی ما قائل هستیم إخلاص چیزی غیر از قصد قربت است و یکی نیستند، ممکن است کسی قصد اطاعت أمر مولا بکند ولی خالص نباشد و قصد ریاکاری هم ضمیمه ی آن شود این این موجب می شود که عمل انسان باطل باشد.

بنابراین قصد قربت با اخلاص فرق می کند و مرحوم امام قدس سره نیز آنها را کنار هم ذکر کرده است و ظاهر کلام ایشان نیز اینست که دو چیز هستند و در روایات نیز قصد اطاعت و قصد اخلاص دو تا شمرده شده است و در یک عبادت باید هر دو باهم وجود داشته باشد.

نکته ی دهم:

اگر کسی مشغول مقدمات حرام باشد مثلا کسی هست که به دنبال تهیه ی شراب رفته است – هر چند ما مقدمه ی حرام را حرام نمی دانیم یعنی مقدمه ی حرام، حرام ذاتی نیست بلکه حرام بالعرض است - اگر می‌دانیم که این مقدمه موصله به ذی المقدمه که حرام است می‌شود یعنی می دانیم اگر او شراب را تهیه کرد آن را شب می نوشد و ما دیگر نمی توانیم در شب جلوی او را بگیریم، در اینصورت نهی از منکر واجب است، ولی اگر نمی‌دانیم که مقدمه موصله به حرام می‌شود یا نه (مثلا نمی‌دانیم شراب می‌خورد یا نه) در اینصورت امام قدس سره قائل است که نهی از منکر لازم نیست.

ولی ما عرض می کنیم که از بعضی از روایات استفاده می‌شود که پیرامون شراب، خداوند 10 دسته را لعن فرموده است: کسی که درخت انگور را به نیّت شراب غرس می‌کند، کسی که آب آن را می‌گیرد، کسی که شراب درست می‌کند، کسی که آن را حمل و نقل می‌کند، کسی که آن را بفروشد، کسی که آن را بخرد، کسی که آن را در جام بریزد، کسی که آن را بخورد و...

البته این بحث هم مطرح است که آیا روایت فوق در خصوص شراب است یا سایر محرمات را هم شامل می شود.

به هر حال، همه ی این لعن‌ها در جایی است که مقدمه، موصله باشد، یعنی منتهی به شرب خمر شود. پس هر جا مقدمات، موصله به حرام شود می گوییم حرام هستند و نهی از منکر واجب است و گر نه ذات مقدمه اگر موصل به حرام نباشد دلیلی بر حرمت آن نداریم و دلیلی نداریم که امر به معروف و نهی از منکر در آنجا واجب باشد.


Peinevesht:
                       
    
TarikheEnteshar: « 1399/06/16 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 9784