چون غرض آمد هنر پوشیده شد

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

چون غرض آمد هنر پوشیده شد

محمداکرم مردانی پور makarem news

Chekideh: چندی است که نوشتاری مغرضانه در پاسخ نقد حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی از سند 2030 در فضای مجازی انتشار یافته است. نویسنده بر اساس اطلاعاتی غلط، نقادی علمی آیت الله را مورد هجمه قرار داده است؛ امّا تک تک انتقادت نویسنده به خاطر جهل و غرض ورزی، غلط و ناپذیرفته است. سند 2030 از سوی مترجمان ماهر ترجمه شده و بیشترین نقد استاد دربارۀ این سند مربوط به جنبه های فرهنگی و اجتماعی و امنیتی است؛ حضرت استاد معتقدند این سند صددرصد سکولار و یک نوع جاسوسی آشکار نسبت به مسائل کشور ماست.
Keywords: سند 2030

بسم الله الرحمن الرحیم
 
چون غرض آمد هنر پوشیده شد
 
چندی است که نوشتاری در پاسخ نقد حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدّظله) از سند 2030 در فضای مجازی انتشار یافته است. این نوشتار منسوب به دکتر محمدطاهر کنعانی است که ظاهرا از اساتید دانشگاه آزاد خرم آباد است ولی بعید به نظر می رسد ایشان چنین متن کم مایه و غیر مؤدبانه ای نگاشته باشد افزون بر این که چنین متنی در سایت او یافت نشد.
به هر تقدیر متنی است مغرضانه و دور از شیوۀ بحث دانشوران و فرهیختگان. گویا این نویسنده تصور می کرده با اهانت کردن به بزرگان می تواند ضعف های خود را بپوشاند این نویسنده نه تنها با شیوۀ نقد آگاه نبوده بلکه طرز سخن گفتن با بزرگان را نیز نمی دانسته است.
چــون غـرض آمد هنر پوشیده شد             صد حجاب از دل به سوی دیده شد
در ذیل بخش هایی از نقد این نویسنده را با ضعف هایش از نظر می گذرانیم:
او می نویسد: کاش جناب (آیت الله) مکارم به جای فیزیک و فلسفه اندکی حقوق مطالعه می کردند.
با نهایت تعجب این نویسنده نمی داند که جای درس فیزیک حوزه های علمیه نیست، در حوزه‌های علمیه بیشترین بحث مربوط به مباحث فقهی است که رابطۀ تنگاتنگ با مسائل حقوقی دارد.
حضرت استاد کتاب های زیادی در مباحث فقهی ـ اصولی دارد و موضوع درسش در تمام ایام سال مباحث فقهی است، نویسندۀ مزبور خود را گرفتار چند کلمۀ حقوقی کرده و ناشیانه ایراد می کند.
واضح است کسی که علم فیزیک را جزو علوم حوزوی می شمرد، از حوزه های علمیه و آنچه در حوزه ها می گذرد کاملاً بیگانه می باشد و اصولا مضحک است که کسی فیزیک را جزو علوم حوزوی بشمارد.
ایشان نمی داند که تمام حقوق مدنی ایران عمدتا بر اساس فقه امامیه تدوین شده که نام تنظیم کنندگان نخستین آن به قرار زیر است:
1. سید محمد فاطمی قمی که در سال 1252 ش در قم زاده شد و پدر وی به نام «حاج میرزا حسن» از علما بود. او تحصیلات خود را در قم آغاز نهاد و در فقه و اصول مجتهد گردید و از مدرسان به نام حوزه شد. وی مجتهدی جلیل القدر و دانشمند بود. شیوه نگارش او معروف بود که در تحریر مواد جلد اول قانون مدنی نمایان است.
2. حاج سید نصر الله تقوی (سادات اخوی) نیز چهره ای نامدار بود، وی در سامرا و نجف به تحصیل پرداخت و نزد میرزا حسن آشتیانی و حاج میرزا حسین نوری و پیش از آن نزد میرزا حسن جلوه به تحصیل پرداخت تا به مرتبه اجتهاد رسید!
وی علاوه بر قانون مدنی در تدوین بسیاری از قوانین دیگر از جمله قانون آیین دادرسی مدنی نقش ایفا کرد.
3. شیخ محمد رضا ایروانی که در سال 1255 در ایروان به دنیا آمد، مقدمات را نزد پدرخوانده و سپس به عتبات رفت، 24 سال در آنجا به تحصیل اشتغال داشت تا به درجه اجتهاد رسید و در حوزه به اعتبار و شهرت دست یافت.
4. شیخ علی باباکوهی که در سال 1250 در فیروز کوه زاده شد، تحصیل مقدمات او نزد پدر بود و سپس در حوزه علمیه اصفهان و تهران به تحصیل ادامه داد، وی همدرس آیت الله بروجردی بود. وی پس از اخذ درجه اجتهاد از اساتید حوزه اصفهان از جمله از سید محمد باقر درجه ای از مراجع عتبات اجازات متعدد اجتهاد به دست آورد، وی در فقه و اصول و قواعد فقهی تسلط بسیار داشت.
5. سید کاظم عصار تهرانی او در سال 1264 در تهران زاد و در سال 1353 چشم از جهان فرو بست. او استاد مسلم فقه و اصول بود و اساتید او در نجف: شیخ الشریعه اصفهانی، میرزا محمد نقی شیرازی، آقا ضیاء عراقی و سید محمد کاظم یزدی بودند، او از بزرگان نامبرده اجازه اجتهاد مطلق داشتند.
6- سید محسن صدرالاشراف که در سال 1247 به دنیا آمد، خانوده او همه اهل علم بودند و او هم مجتهد بود. وی مورد توجه خاص آیت الله بروجردی قرار داشت.
7- سید مصطفی عدل، زاده به سال 1258، او تنها عضو غیر روحانی هیأت تدوین قانون مدنی بود ولی ریشه و پایگاه روحانی داشت. وی با هیأت تدوین قانون مدنی همکاری داشت و ترجمه قانون مدنی فرانسه برای اعضای کمیسیون توسط وی انجام می گرفت.
ایشان نمی داند قانون مدنی ایران جزو نادر قوانین مدنی کشورهای اسلامی است که مستقیما بر مبانی حقوق اسلامی استوار است و تنها قانون مدنی است که در آن قواعد فقه امامیه رعایت گردیده گرچه از قانون مدنی دیگر کشورها مانند فرانسه نیز بهره مند شده است.
پس جان مایۀ قانون مدنی فقه امامیه است بنابراین با چه جرأتی این نویسنده توصیه می کند که برای افزایش آگاهی بر مسائل حقوقی باید به درس فقهی پرداخت.
نویسندۀ مزبور بدون آشنایی با منظومۀ تفکر فقهی استاد سخن گفته و انگار نمی داند که معظم له بارها به فقها و حقوق دانان شورای نگهبان و قوه قضائیه خط مشی صحیح و چاره جویی نشان داده اند و با نظرات ایشان بعضی از مسائل حقوقی اصلاح شده است.
2. نویسندۀ مزبور با گستاخی می گوید: آگاهی آیت الله از زبان انگلیسی در حد صفر است.
     بی ادب تنها نه خود را داشت بد                      بلکه آتش در همه آفاق زد!
بسیاری از بزرگانی که قانون مدنی ایران را تدوین کرده اند زبان فرانسه ـ که زبان رایج آن زمان بود ـ نمی دانستند آیا رواست به آنها توهین شود؟
اصولا همان گونه که گفتیم دست مایۀ این نویسنده برای پوشاندن ضعف هایش اهانت و توهین است، غافل از اینکه توهین کننده به بزرگان قبلاً خود را موهون می کند.
افزون بر این آیا کسانی که معاهدات بین المللی را امضا می کنند همۀ آنها بر زبان آن معاهدات مسلط هستند یا بر اساس ترجمه های موثق امضا می کنند.
این نکته لازم به یادآوری است که سند 2030 از سوی مترجمان ماهر برای استاد ترجمه شده و پس از ترجمه هم یک بار ویرایش شد، بعید است این انتقادکننده به اندازۀ مترجمان انگلیسی دفتر استاد بر این زبان مسلط باشد.
اضافه بر همۀ اینها، بیشترین نقد استاد دربارۀ این سند مربوط به جنبه های فرهنگی و اجتماعی و امنیتی است نه حقوقی. چگونه این نویسنده از این نکتۀ روشن غافل شده است؟
3. این نویسنده از این نکته غافل است که موضوع سند 2030 عمدتاً مسائل فرهنگی است و یونسکو به همین دلیل به آن پرداخته، مسائل حقوقی مربوط به دادگاه لاهه است که بخش دیگری از سازمان ملل است بنابراین جنبۀ حقوقی این سند از مسائل عارضی است نه محتوایی.
این نویسنده متأسفانه سند 2030را  درست مطالعه نکرده که در آن تعبیر به توافق شده، آیا توافق چیزی غیر از تعهد متقابل است؟
یک فقیه در طول عمر خود عقود و شرایط لازم آن را ده ها بار تدریس می کند اما این نگارنده که از این موضوع اطلاع ندارد گمان می کند چیز جدیدی را کشف کرده است و آن این که عقد و معاهده ارکانی دارد و در واقع این سخن از مصادیق لقمان را حکمت آموختن است.
4. از همه جالب تر اینکه او دربارۀ شرط تحفظ (منظور این است که پذیرش کنندگان این سند نوشته اند تا آنجا آن را می پذیریم که مخالف فرهنگ و مذهب ما نباشد) و به این گفتار استاد ایراد می کند که شرط تحفظ باید با روح سند متعارض نباشد و اگر با روح سند متعارض باشد شرط بی اثر است و حضرت استاد به قاعدۀ فقهی بطلان شرط و بقای عقد استناد کرده بودند. او می گوید: تعجب می کنم چرا آیت الله مکارم گفته شرط مخالف عقد باطل می شود و عقد می ماند در حالی که باید بگویند عقد هم باطل می شود.
مشکل همین جاست که او نمی داند حضرت استاد و بسیاری از محققان شرط برخلاف عقد را باطل و عقد را صحیح می دانند چرا که شرط جنبه ضمن العقد دارد نه اینکه جزء عقد است.
اگر شرط جز عقد بود با بطلان جز ممکن بود کل باطل شود ولی اگر ضمن العقد باطل شود دلیلی بر بطلان عقد نیست. آری یقیناً این نویسنده فرق میان ضمن العقد و جزو العقد را نمی داند و شاید تاکنون چنین تفاوتی را نشنیده باشد.
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست             سخــن شناس نه ای دلبــرا خطا اینجاست
5. نکته تعجب آور دیگر این که این نویسنده می گوید من هر چه این سند را مرور کردم چیز خلاف اخلاق شرع را در آن ندیدم ای کاش آیت الله مکارم می گفتند دقیقا کدام بند این شرط مخالف شرع و اخلاق است.
راستی عجیب است. ای کاش یک بار با دقت سخنان حضرت استاد را مطالعه می کرد که با صراحت موارد خلاف شرع و اخلاق این سند را یادآور شده اند، آیا بدون مطالعه می توان به نقد سخنی پرداخت؟ ولی باز ناچاریم به موارد زیر اشاره کنیم:
1ـ این سند تساوی کامل برای همه جنسیت ها و همه مذاهب را خواهان است. و هر کس کمترین آشنایی به مسائل اسلامی داشته باشد می داند این تساوی در موارد زیاد برخلاف قوانین مسلم اسلام است.
2ـ آنها معتقدند که الفاظ سند را باید خودشان تفسیر کنند مثلا اگر گفته اند خانواده، خانواده شامل خانواده های معمولی و هم جنس گرایان نیز می شود و یا اینکه اگر گفتند خشونت شامل جهاد و شهادت و یا گروه هایی مانند بسیج می گردد. آنها همۀ اینها را مصداق خشونت می شمرند.
3ـ اصولا این سند صددرصد سکولار و غیر مذهبی است با نظامی که بر اساس مذهب بنیان شده همخوانی نمی تواند داشته باشد بلکه در راه سکولاریته کردن جوامع اسلامی و دین زدایی گام بر می دارد و ارزش های حاکم بر این سند همه ارزش های مادی و غربی است.
4ـ کسانی که این سند را بپذیرند باید سالیانه گزارش دهند؛ یعنی یکصد سؤال یا بیشتر دربارۀ مسائل فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و امثال آن (سند شامل همه اینها می شود) عنوان می کنند که باید پاسخ صحیح به آنها داد و پاسخ غیر واقعی باعث بی اعتبار شدن کشور گوینده است. آیا این یک نوع جاسوسی آشکار نسبت به مسائل کشور ما نیست؟ چگونه می توانیم به این آسانی همه چیزمان را در اختیار دیگران بگذاریم؟
آنها برای تخلیه اطلاعاتی کشورها برنامه ریزی کرده اند، کدام عاقل به خود اجازه می دهد به این آسانی تخلیه اطلاعاتی شود؟ و در یک کلمه (ولن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا . نساء/141) آیا این جعل سبیل نیست؟
والسلام علی من اتبع الهدی
محمداکرم مردانی پور

 

Source:
undefined
Peinevesht:
null
TarikheEnteshar: « 1396/03/11 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 7099